آغاز سال 1391مبارک باد.

سال 1390آخرین ساعات خود را نفس نفس می زند.

سالی که گذشت، مانند تمام ایام دیگر سرشار از لحظات متفاوت بود.فرارسیدن سال 1391 را به حضور یکایک همکاران عزیزم، سران دفاتر  اسناد رسمی و دفتریاران و خانواده های محترمشان تبریک عرض می نمایم و برای تمام این عزیزان آرزوی سالی سرشار از برکت و سلامتی و موفقیت دارم .

*****

یاد و خاطره تمام درگذشتگان خانواده بزرگ سردفتری و دفتریاری کشور را گرامی می دارم .سال 1390نیز بسیاری از همکاران ما در سراسر کشور داغدار عزیزان خود شده اند و امسال اولین عید نوروز بدون عزیزان خود را تجربه می کنند.

به روح تمام مسافران دیار باقی سلام و صلوات و درود نثار می کنم و آرزومندم خداوند رحمن و رحیم جمیع رفتگان ما را مورد عفو و رحمت خاص خود قراردهد  و از خداوند عزیز مسئلت می نمایم ، در زمان مقرر ما را نیز بخشیده و با رحمت بی پایان خود به سرای باقی نقل مکان دهد.آمین.

*****

در طلیعه سخن، از تمام همکاران عزیزم در سراسر کشور استدعا دارم تا چنان چه در گذشته از قلم ناقص بنده خاطری از آنها آزرده شده یا خدای ناکرده دلی از آنها به دردآمده باشد، مرا ببخشند و حلالم کنند و حتی اگر پیامی خصوصی هم برایم بگذارند، بدون ورود به آن موضوع  علنا حلالیت می طلبم برای بخشیدن این حقیر صدها بار عذرخواهی می کنم.

*****

سال 1390، با ادامه طعم شیرینی فراوان رای قاطع مجلس شورای اسلامی به اجباری بودن ثبت نقل و انتقال اسناد اتومبیل در دفاتر اسناد رسمی آغاز شد و متاسفانه تاکنون نه تنها آیین نامه مربوط به آن تدوین و تصویب نشده است، بلکه با تخلف آشکار راهور اصل موضوع هم به زیر سوال برده شده است که تخلف محرز از مصوبات مجلس شورای اسلامی است.سخنان غیر مسوولانه و بخشنامه های عجولانه برخی مسولان هم موجب برخی شبهات برای مردم و حتی برخی مسولان شد که نگرانی فراوانی را فراهم نمود.

اما متاسفانه در مقابل بازار تخلف برخی از همکاران ما در تنظیم اسناد اتومبیل آن چنان داغ بود که حتی به رسانه ها هم کشیده شد و همچون گذشته تعدادی اندک ،حیثیت دفاتر اسناد رسمی را به سخره گرفتند و بهانه ای به دست مخالفان دفاتر اسناد رسمی دادند.

*****

در سویی دیگر در سال ۱۳۹۰، به هر حال تعرفه دفاتر اسناد رسمی افزایش یافت.هرچند برخی همکاران ما براین تعرفه انتقاداتی هم وارد نمودند، اما بازهم این افزایش، باعث رونق فضای کسب و کار همکاران شد و از این حیث هم شاکر خداوند رزاق هستیم.

*****

اما به واقع در سال 1390نگرانی شخصی من، موضوع دیگری بود که مدتها بود می خواستم با همکاران در میان گذارم.

مرکز آموزش علمی کاربردی کانون سردفتران و دفتریاران به واقع فرصتی مغتنم برای دفاتر اسناد رسمی است که باید قدر این سرمایه عظیم دانسته شود.

اما آن چه در طول سال گذشته ذهن مرا درگیر خود نموده بود، تعداد دانشجوهای جذب شده در رشته حقوق در دو مقطع کاردانی و کارشناسی در دونظام آموزشی ترمی و پودمانی است.

از سویی جذب دانشجو درآمد زاست و هزینه اداره مرکز علمی کاربردی کانون سردفتران و دفتریاران ، بدون جذب دانشجو تامین نخواهد شد. از سوی دیگر جذب بی رویه و حتی مازاد نیاز غیر واقعی جامعه، آن هم در گرایش علوم ثبتی، انبوهی از فارغ التحصیلان این رشته را موجب شده است.

از سوی دیگر دانشجویان این مرکز، افراد عادی نیستند  و دریک کلام، افرادی که به مراکز قدرت و تصمیم گیری در قوه قضاییه نزدیک هستند ، اکثریت متقاضیان و دانشجویان این مرکز را تشکیل می دهند.

به عبارت دیگر، مدیران دادگستری، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی کل کشور و دیگر بخشهای قوه قضاییه هرروز شاهد فارغ التحصیلی دانشجویانی هستند که مستعد ورود به عرصه سردفتری هستند و تعداد آنها هم آن قدر زیاد است که نمی توان از آنها گذشت و آنها هم امکان فشار برای تصمیم افزایش تعداد دفاتر اسناد رسمی را دارند.

در این بحث فقط به ذکر این نکته بسنده می کنم که افزایش تعداد دفاتر اسناد رسمی در گذشته و حتی در آینده، از نتایج جذب بی رویه دانشجویانی با مشخصات فوق الذکر است. این موضوع هم اضافه شود که، مرکز علمی کاربردی کانون وکلاء نیز در سال 1390فعالیت خود را به طور رسمی آغاز نمود و در گرایش علوم ثبتی دانشجو می پذیرد و متاسفانه مرکز علمی کاربردی مشاوران املاک هم از این پس فارغ التحصی رشته حقوق با گرایش علوم ثبتی خواهد داشت.!!!

یعنی 3مرکز، با ورودی تقریبی سالانه 1000دانشجوی علوم ثبتی و بعد از اندکی فارغ اتحصیلی سالانه 1000نفر.حال بررسی کنید گذشته و آینده حرفه سردفتری را؟؟؟؟؟!!!!!

*****

در سال 1390، متاسفانه مالیات بر ارزش افزوده برای حرفه سردفتری به صورت غیر قانونی تثبیت شد و گلوله 3درصدی که قراربود کم کم آب شود، به لقمه ای لذیذ و غیر قابل گذشت برای دولت تبدیل شد و صدای افزایش درصد آن هم به گوش می رسد.این نیز بگذرد، اما اجحاف در حق دفاتر اسناد رسمی است مشمول این مالیات باشند.هر چند مردم باید این مالیات را پرداخت نمایند، اما چرا باید غیرقانونی بهای خدمات دفاتر اسناد رسمی برای مردم گران تمام شود؟

*****

در اواخر سال 1390جامعه سردفتری با شوک بزرگی مواجه شد.

خداحافظی سید علیرضا میرشریفی از معاونت امور اسناد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، شاید غیر قابل تصور ترین تغییر سازمان در سال 1390بود.در این موضوع قبلا نوشته ام و تکرار آن ادای وظیفه ای در برابر این مرد بزرگ بود.

*****

همکاران عزیزم در سال گذشته به خصوص عزیزان در سایر کانونها و جوامع سردفتری، در خصوص نحوه خدمت رسانی بیمه حرفه ای معترض بودند و معتقدند با توجه به هزینه ای که پرداخت می نمایند خدمت مناسبی دریافت نمی دارند.

به واقع هم چنین است.روزی نوشتم که هزینه های کانون سردفتران و دفتریاران به خصوص حقوق بازنشستگان عزیز و مستموری بگیران سرسام آور است.اما با تدبیری می توان شرایط بیمه همکاران را حتی در قالب بیمه تکمیلی با هزینه ای بسیار مناسب و کم ، اصلاح نمود، هر چند در این خصوص هیچ گاه اراده جدی وجود نداشته و ندارد.

*****

در سال 1390دفتر اتفاق بی نظیری هم برای استان مازندران افتاد.

برگزاری انتخابات هیات مدیره جامعه سردفتران و دفتریاران در استان مازندران، اتفاقی بسیار مبارک بود.همکاران خوب من در استان مازندران گامی مهم در راه اداره دموکراتیک جامعه حرفه ای خود برداشتند که انشاءالله مبارک باشد.

*****

 اما ادامه اختلاف حقوقی بر سر صلاحیت مشاورین املاک نیز در سال 1390ادامه داشت و دلالان گرامی با برپایی مرکزعلمی کاربردی، صلاحیت خود را تا تربیت فارغ التحصیلان رشته حقوق در گرایش علوم ثبتی افزایش دادند.!!!!

*****

اما در حوزه مجازی:.

افزایش وبلاگها و سایتهای متعلق به جامعه سردفتری اتفاقی بسیار مبارک است.شخصا آنها اکثر آنها را مطالعه می کنم و لذت می برم و یاد می گیرم.اولین نشست وبلاگنویسان هم در تهران برگزار شد و فقط خوشحالم.همین.

***** 

اما یکی از اتفاقات مهم سال ۱۳۹۱برگزاری انتخابات هیات مدیره کانون مرکز است.امیدوارم همکاران عزیز من با انتخابی صحیح، هیات مدیره ای توانا و در خدمت حرفه سردفتری انتخاب نمایند.

*****

به هر حال با تبریک مجدد سال ۱۳۹۱به حضور یکایک همکاران عزیزم در سراسر کشور، سالی سرشار از پیروزی و موفقیت و شادکامی و برکت ، همراه با بندگی و عبادت برای شما آرزومندم.

آرزوی من برای فردا...

بیش از یک سال از تصویب ماده 29 قانون نحوه رسيدگي به تخلفات و اخذ جريمه‌هاي مربوط به امور حمل و نقل و عبور و مرور وسايل نقليه و دو تبصره آن، هنوز آیین نامه موضوع تبصره 2این ماده، نه تهیه شده است و نه ظرف یک ماه مقرر در تبصره به تایید هیات وزیران رسیده است.

بدون شک نفع راهنمایی و رانندگی در این تاخیر بوده و هست.دولتیها هم از این موضوع راضی هستند و سخنان حجت الاسلام میرتاج الدینی گویای مواضع دولت نیز می باشد.

در طول سال گذشته، همواره عملکرد راهور و حتی فرماندهان ارشد ناجا در راستای مقابله با قانون مصوب مجلس شورای اسلامی بوده است.آخرین اقدان ناجا نیز بخشنامه ای است که به امضاء سردار رادان، جانشین فرمانده ناجا رسیده است. راهور علنا بر خلاف قانون اقدام می کند، اما برخی دوستان ما با توجیهاتی عجیب و به کاربردن اصطلاحات رسانه ای به خیال خود با چراغ خاموش از حرفه دفاع می کنند و هر اقدامی علیه ناجا  را لگد به مرده زدن ارزیابی می نمایند، در حالی که با چراغ خاموش در حال برخورد با دیوار قدرت پلیس هستیم.!

با همین توجیه بوده است که بر اساس شنیده ها، در 6استان دیگر نیز حذف سند رسمی خودرو در دستور کار قرار گرفته است و مرغ ما همچنان بر یک پا تخم می گذارد.

راهور در سطحی کلان اقدام غیرقانونی در خصوص حذف سند رسمی مرتکب می شود ولی در عوض ما به تهیه جوابیه ای که تنها در سایت کانون منعکس می شود، بسنده می کنیم.بگذریم که دیگر بی فایده است...

اما یقینا کوتاهییهای فراوانی صورت گرفته است که تا کنون آیین نامه ماده 29، در هیات وزیران نهایی نشده است.تهیه آیین نامه ارتباطی به کار رسانه ای ندارد و می بایست ظرف سال گذشته با رایزنیهای گسترده اداری به انجام رسد که نشده است.کاش حداقل به اندازه وزیر دادگستری دغدغه اعتبار سند رسمی داشتیم.باز بگذریم که حرف فراوان و بی فایده است.

در هر حال فردا، انتخابات مجلس شورای اسلامی است.برخی از انشقاق اصولگرایان خوشحال هستند و برخی از حذف اصلاح طلبان سرمست و هر کس بر اساس منافع خود آرزو می کند چه کسی بر کرسیهای سبز مجلس تکیه زند.

اما من آرزو دارم تا گروهی به مجلس راه یابند که حداقل یکی از دغدغه هایش اعتبار سند رسمی باشد، مطمئنا آرزوی راهور چیزی جز این است و من نگران از تحقق این آرزو. 

کیمیا/ احسان میراب زاده اردکانی

سید علیرضا میرشریفی را یک سال و نیم، بیشتر نیست که از نزدیک می شناسم. اوایل مُردادماه سال89 بود. تازه، فعالیت خود را به عنوان مشاور هیات مدیره کانون سردفتران و دفتریاران در امور رسانه ای و روابط عمومی آغازکرده بودم. اوج بُحران نقل و انتقال خودرو بود و همه چیز در نهایتِ دشواری و مراعات.البته از او به نیکی زیاد شنیده بودم به ویژه که در قضیه افزایش غیرقانونی دفاتر اسناد رسمی در چند سال پیش از آن، در اعتراض استعفا کرده بود و این قانون گرائی و عدم دلبستگی اش به میز و حمایتش از یک تاسیس حقوقی و در عین حال مردمیِ80 ساله، در روزگاری که این خصوصیات به «کیمیا» تبدیل شده برایم حتی عجیب به نظرمی رسید تا اینکه از نزدیک با او آشنا شدم.به همراه آقایان احمدعلی سیروس و علیرضا سلیمی که در قضیه نقل و انتقال خودرو و مباحث رسانه ای و فعالیت های روابط عمومی مربوط به آن یک مثلث را تشکیل داده بودیم، بیست دقیقه ای وقت گرفتیم تا برخی راهبُردها، برنامه ها و روش های پیش بینی شده مان را در آن قضیه با ایشان درمیان گذاشته و به نقد و نظر بگذاریم و دیدگاههایمان به هم نزدیک شود.

آن روزها، هر ساعتش بر ما یک روز می گذشت از بس که همه چیز علیه مان بود و «تک روی» می توانست اوضاع را از این که هست بدتر کند.کانون، با هشتاد سال قدمت در معرض تعرض قرارگرفته بود و می بایست سعی کنیم تا خطائی سرنزند.برنامه ای مُدوَّن تهیه کرده بودیم تا در آن بیست دقیقه ارائه کرده و بازتاب بگیریم. سیّد جلیل القدر، زمانی که وقت بیست دقیقه مان روبه پایان بود یکی- دو جلسه اش را به سختی و با عذرخواهی های زیاد جابه جا کرد و جلسه را ادامه داد و با علاقه به حرف هایمان گوش داد و در نهایت پس از یک ساعت و چهل دقیقه، نخستین جلسه مان با معاون امور اسناد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به پایان رسید.

از اتاق میرشریفی که بیرون آمدم خیلی خوشحال بودم که برنامه ای مطالعه شده و اصولی را تهیه کرده بودیم، او چنان با دقت آن را خواند و گاه چنان متواضعانه پرسش کرد و گاه چنان مسلّط و زیرکانه سئوالاتی پرسید که اگر کمی- حتی کمی- لغزش در برنامه بود نمایان می شد. مسئولیت پذیری و دلسوزی اش در آن جلسه، از سئوالاتی که می پرسید و نظرات اصلاحی که داد و همفکری جدی اش برایم مُحرز شد. بسیار به ما روحیه داد و تا آخر، پایِ کار بود و به پیشنهاد او قرارشد این جلسات تقریبا هر ماه یک بار و هر بار به همان کیفیت برگزار شود و شد.برایم جالب بود، حمایت معنوی اش از سردفتری و سند رسمی. یک سال بعد(تیرماه سال90)که با او گفتگوئی اختصاصی برای ضمیمه ماهنامه کانون داشتم، توانستم از نگاه مترقی اش پرده بردارم به ویژه آنجا که از سردفتران اسناد رسمی به عنوان«نگهبان قلعه صلح» یادکرد و از امیدها و دغدغه ها و نگرانی هایش برای آینده دفاتر اسناد رسمی گفت.

در هرحال، سال هاست که به عنوان یک روزنامه نگار از لزوم توجه به سرمایه های انسانی و فکری کشورمان نوشته ام و بازهم استدلال خواهم کرد و در این مسیر قلم خواهم زد و فعالیت خواهم کرد.اما اینک که سازمان ثبت اسناد و املاک کشور از این مدیرِ باصداقت بی بهره شده، قصدم این نیست که از او قهرمان بسازم یا از آوار و ناامیدی در رفتنش بگویم،که به نظرم همانقدر که یک تجلیل باشکوه از او ضروری است، قهرمان سازی از او نیز یک آسیب می تواند باشد.این میراب زادۀ کوچک، به قرینۀ حمایت های ارزنده ای که طی دو سال گذشته از دکتر تویسرکانی در جهت ارتقای جایگاه نهاد دفاتر اسناد رسمی و سند رسمی دیده، امید نزدیک به یقین دارد که انتخاب شایسته ای همچون میرشریفی در انتظار جامعۀ فرهیختۀ سردفتری و جامعۀ دلسوز حقوقی کشور است اما این انتخاب هرکه باشد، پا جای پای مردی می گذارد که همیشه شخصیت حقیقی اش بر حقوقی اش غلبه داشت و تواضع و وقار، همنشین همیشگی اتاقش در طبقه هفتم سازمان ثبت اسناد و املاک کشور بود.

«خُرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد».

خداحافظی سیدعلیرضامیرشریفی ازسازمان ثبت اسناد واملاک کشور/علیرضا سلیمی نایینی

جناب آقای سید علیرضا میرشریفی، معاونت پرتلاش و متعهد امور اسناد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور،بار دیگر،با این سازمان خداحافظی کرد.

مردی مومن،متعهد،مدیر،شریف، متدین،متعلق به خاندان جلیل القدر سادات و روحانیت ، متخلق به اخلاق اسلامی و انسانی و دریک کلام، انسانی وارسته و خدوم ، معاونت امور اسناد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور را ترک گفت، تا از این پس دیوان عالی کشور شاهد خدمات این مدیر لایق و توانمند و مومن باشد.

بی اغراق، ایشان از شاخص ترین مدیران تاریخ سازمان ثبت اسناد و املاک کشور هستند، که تاریخ  و وجدانهای بیدار و سلیم النفس،بهتر در این خصوص قضاوت خواهند کرد.

در حوزه اداری،به واقع در زمان تصدی معاونت امور اسناد، شاهد زحمات فراوان و خستگی ناپذیر این عزیز بودیم.دفاع بی حد و مرز ایشان از قانون و اعتبار اسند رسمی در برابر هجمه های ناروا به قانون و اعتبار سند رسمی از سوی بسیاری از اشخاص و نهادها و دستگاهها، چهره ای شاخص از ایشان به یادگار گذاشت.عملکرد ایشان در گذشته نیز بهترین شاهد این ادعاست.

تلاش مجددانه ایشان در ایجاد نگرشی تازه و به روز، در سطحی کلان به حوزه کارکردهای سازمان ثبت و دفاتر اسناد رسمی ستودنی است.

حمایتهای بی دریغ و موثر ایشان از طرح ملی گواهی امضای الکترونیک وتوجه خاص و ویژه به حوزه انفورماتیک و سایر بحثهای مربوط به مباحث فن آوری اطلاعات در حوزه سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و دفاتر اسناد رسمی و اشراف ایشان بر مفاهیم و کارکردهای این موضوعات،نشان از دید وسیع و روشن ایشان بود.

توجه و اهتمام جدی و خستگی ناپذیر ایشان به روند بازرسی دفاتر اسناد رسمی و تشکیل پرونده در دادسرا و روند رسیدگی به تخلفات سران دفاتر اسناد رسمی و دفتریاران در دادگاههای بدوی و تجدید نظر و توجه خاص به عملکرد کمیسیون ماده 42،بخشی دیگر از خدمات ارزنده جناب آقای میرشریفی است.

دغدغه دیگر ایشان در حوزه تشکیل کانونها و جوامع سردفتران و دفتریاران و تعریف و تعیین وظایف و تقویت این حوزه بود و این موضوع همواره مد نظر ایشان بود.

سالم سازی و شفاف سازی و آسان سازی در راستای خدمت رسانی به همکاران سردفتر و دفتریار،همراه با رعایت قانون، دغدغه جدی یشان در حوزه مدیریت کانون سردفتران و دفتریاران در بخشهای مختلف بود.

در کنار جلسات و برنامه های سازمانی و برون سازمانی،سفرهای استانی متعدد و مورد نیاز سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و کانون سردفتران و دفتریاران، تعامل برادارانه اما جدي با تشكيلات كانون سردفتران و دفترياران، توجه به مشکلات اداری حوزه معاونت اسناد،برگزاری جلسات اختبار در حوزه های مختلف،حمایت از اصلاح سمت و سوی فعالیتهای اداره کل امور اسناد و سردفتران با تلاشهای مدیر کل محترم این اداره جناب آقای هاشمی مقدم،توجه خاص ملاقاتهای مردمی در کنار مراجعات فراوان و مکرر مردم عادی،مدیران سازمان،سران دفاتر اسناد رسمی و دفتریاران و سایر مدیران و مسوولان در بخشهای مختلف و دهها دغدغه و برنامه دیگر،مدیری شخصیت و کارکرد ممتاز از جناب آقای میرشریفی عرضه می دارد.

اما در کنار تمام این فعالیتهای این عبد الی الله،تخلق به اخلاق اسلامی و انسانی،زاویه ای دیگر برای سخن گفتن از ایشان عرضه می دارد.

ایمان، ادب، تواضع و فروتنی، صبر سعه صدر مثال زدنی ایشان همراه با علم و تقوا خصيصه هاي ارزنده اي است كه خداوند به ايشان اعطا نموده است.اين ويژگيهاي ممتاز مورد تاييد هر شخصي است، كه حتي يك بار خدمت ايشان شرف حضور يافته است.

به هر روي،هر توضيحي در خصوص شخصيت ممتاز جناب آقاي ميرشريفي،توضيخ اندكي از واضحات است، چرا كه نه ايشان نيازي به اين بيان دارند و نه كسي از زواياي برجشته شخصيت ايشان بي اطلاع و نه اين لسان كمترين توان اداي دين دارد.

اميدواريم روش و منش اين برادر دلسوز و مومن سرمشقي براي ما باشد و همواره به گفته حضرت امير(ع)،مسووليتها و مسندها را امانت بدانيم نه غنيمت.

فراموش نكنيم كه ايشان يادگاري بي ادعا از دوران دفاع مقدس اين كشور است و بي شك سايه معنوي دوستان شهيد ايشان بر زندگي و شخصيت ايشان چنان بركت و اثري داشته است ،كه  هر رويداي براي ايشان رضايت است و تسليم به درگاه خداوند متعال و ما رايته الا جميلا...

از خداوند عزيز و توانا،براي ايشان آرزوي توفيق و عاقبت بخيري و سرافرازي داريم و اميدواريم ،خداوند متعال به واسطه دوستان شهيد اين برادر عزيز،توجه و تفضل خاص خود را نصيب ايشان گرداند و بي شك عاقبت هر فرد دلسوز و مومن و خدوم و متعهد چيزي جز اين نيست...